سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسیب شناسی اعتیاد

یک سرگذشت

    نظر

من فردی بودم که مواد مخدر را از زمان بچگی شناختم. کلاس سوم دبستان که بودم بجای دفتر و خودکار، حشیش و سیگار در کیفم بود.

اولین بار از سیگار شروع کردم، بعد حشیش و بعد تریاک.

تریاک را از کلاس پنجم ابتدایی شروع کردم.در دوره راهنمایی بدلیل همراه داشتن تریاک از مدرسه اخراج شدم.

زمانیکه دیدم واقعا معتاد شده ام، مجبور به خرید و فروش مواد شدم تا خرج موادم را درآورم. آنقدر ادامه دادم تا بالاخره سر از زندان درآوردم.

بعد از آزاد شدن باز هم به خرید و فروش مواد ادامه دادم تا اینکه خانواده مرا از خانه بیرون کرد.

مدتها در جنگلهای لویزان می خوابیدم. شبها از سرما آتش روشن می کردم.

گاهی در شبهای خیلی سرد سگی را بغل می کردم که گرمای بدن آن مرا هم گرم کند

بعد به هروئین روی آوردم و هروئین را تزریق می کردم و بعد از مدتی ماده مصرفی من تبدیل به کراک شد.

بارها اقدام به ترک کردم آما نشد.

یک بار مادرم می خواست از دست من خودش را حلق آویز کند که من نگذاشتم.

هروئین و کراک با من کاری کرده بود که خانواده برایم بی ارزش شده بود.

ای کاش می تونستم فردمفیدی برای جامعه جامعه باشم.

البته امروز که تحت درمات هستم خدا را شکر می کنم که مواد را کنار گذاشتم و خانواده ام از من راضی هستند.